اون شبِ سرد, اون شبِ خیلی سرد...

ساخت وبلاگ

عروسی تموم شده بود

داشتیم عروس و دوماد رو میرسوندیم خونشون

نمیدونم پشت چراغ قرمز بود یا ترافیک یا...

دوستای بردارم از ماشین پیاده شدن و شروع کردن جلوی ماشین عروس رقصیدن

من وسط هیاهو و جیغ و سوت و دستمالای سرخی که از شیشه ماشینا بیرون بود و حرکت دسته گلِ عروس

سرم رو تکیه داده بودم به شیشه ماشین و به رفتگری فکر میکردم که یه نایلون سمج چسبیده بود به جاروی بلندش و داشت جوی کنار خیابون رو تمیز میکرد و حتی سرشو بلند نکرد ببینه سر و صدا برای چیه.

...

یک روز که دلم گرفته بود...
ما را در سایت یک روز که دلم گرفته بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5zendegikhoobe9 بازدید : 109 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 14:33