سه شنبه را باید مدارا کرد.

ساخت وبلاگ

یادم نمیاد چند هفته پیش بود شایدم چند ماه پیش...

داشتم با عجله از شرکت میزدم بیرون تا بریم فیلم کوتاه ببینیم.

مستخدم شرکت گفت خانم فلانی هندونه برش زدم سهمتون میمونه.

دو تا تیکه ی سهم هندونه ام رو گذاشته بودم تو ظرف غذام, دو تا چنگال کوچیک یه بار مصرف از جای همیشگیشون برداشته بودمو از شرکت زده بودم بیرون.

یک ساعت بعدش چهارسو بودیم,طبقه ی ششم,,,

نشسته بودیم اون بالا داشتیم خیابونارو نگاه میکردیم,خونه هارو,ماشینارو...بحثِ همیشگی سر اون خونه ای که حیاطش از اون بالا معلومه و من عاشقشم.

غر زده بودم وای خدای من تازه دوشنبه اس...

یه تیکه هندونه زدی به چنگال دادی دستم گفتی آره امروز دوشنبه اس چشم رو هم بزاری شده فردا ساعت 11 صبح, کمر هفته شکسته تموم شده.

حالا هر سه شنبه ساعت 11 صبح من تو هر موقعیتی که باشم,پشت میزم یا تو جلسه,در حال ارائه یا نوشیدن چای, تو جمع یا تنها...یه لبخند کشدار میاد رو لبم که اااااا کمر هفته شکست تموم شد.

لعنتی تو چجوری میتونی مارک بزنی به تک تکِ لحظات من؟؟؟؟؟

یک روز که دلم گرفته بود...
ما را در سایت یک روز که دلم گرفته بود دنبال می کنید

برچسب : سه شنبه لوبسانگ رامپا,سه شنبه خدا کوه را آفرید, نویسنده : 5zendegikhoobe9 بازدید : 141 تاريخ : سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 12:49