یک روز که دلم گرفته بود

متن مرتبط با «هر چیز که در جستن آنی آنی معنی» در سایت یک روز که دلم گرفته بود نوشته شده است

چون به هر حال بهار راه خودش را پیدا میکند...

  • صبح ها را برای کنار کشیدن پرده ها دوست دارم، برای نور کج آفتاب که خودش را پهن میکند روی دیوار و گلها و فرشها،برای عطر قهوه و مزه مزه کردن طعم خوش گسش لابلای سر و صدای گنجشکها، راستی یادم باشد که پشت پ, ...ادامه مطلب

  • جایی که خرچنگها آواز میخوانند.

  • جایی که خرچنگها آواز میخوانند نوشته دیلیا اوئینز جانورشناس و نویسنده آمریکایی است که از اطلاعات جانورشناسی اش به گونه ای درست و به جا در کتاب استفاده میکند طوریکه بر داستان مینشیند و خواننده را خسته ن, ...ادامه مطلب

  • #هرس

  • برای نوشتن خلاصه این کتاب با خودم خیلی کلنجار رفتم، به نظرم همه لطفش به کامل خواندنش است با آن لهجه قشنگ و دلنشین جنوبی. کتاب بسیار روان و گیراست اصلا نمیشود زمینش گذاشت و با وجودی که روایت زندگی رسول, ...ادامه مطلب

  • که آدمها ربات نیستند که با چند تا دکمه تنظیم شوند.

  • کتاب "هرس" پایین تخت افتاده بود و مدادها روی کاغذهای روی میز تحریرم پخش بودند وقتی که از خواب بیدار شدم, شانه زدن موهای نرم, هوای خنک بارونی, عطر قهوه و صدای خوابالود قشنگ یار, نوید یه صبح قشنگ ِ دلپذ, ...ادامه مطلب

  • #شوهر آهو خانم

  • شوهر آهو خانم اولین اثر علی محمد افغانی که در زندان نوشته شده است به زندگی سید میران سرابی و همسرش آهو خانم در سالهای کشف حجاب و کمی قبل و بعد از آن میپردازد. سید میران سرابی خباز باشی معروف شهر و رئی, ...ادامه مطلب

  • من دارم تو آدمکها میمیرم, تو برام از پریا قصه میگی؟

  •   دلم برات تنگ شده, عجیب و زیاد, دوست دارم زنگ بزنم و باهات حرف بزنم, مثل روزهای مترو, همون وقتایی که دوتایی از دانشگاه برمیگشتیم , تو از مترو پیاده میشدی تا نزدیکی خونه ما اومدی و دوباره برمیگشتی, یا, ...ادامه مطلب

  • صلح درونی

  • ایستادم بالای سر شیرجوش, میخوام شیرنسکافه درست کنمو طرح آبرنگم رو کامل کنم, صبح, کلاس رفتنی حالم خوش نبود, ار بی دقتیها و سربه هوایی های خودم کلافه, مترو رو اشتباه سوار شدمو بعدش که گوشی رو تو کیفم گذ, ...ادامه مطلب

  • مرگ کسب و کار من است با چند خط درهم و پراکنده...

  • دستگاه اسپرسو کوچیک دستیم رو پیروز خریدم همون روزی که تو بازارچه باب همایون منتظر همسرم بودم تا تهرانگردی کنیم، حالا هم با یه ماگ لته تو لیوان صورتی گلگلی نشستم پای کتاب " آخرین سخرانی" از "رندی پوش"., ...ادامه مطلب

  • دل گفت که با جزئیات بنویسمش.

  • خدایا شکرت. ...اُطراق اینجور فضاهای تنهایی آشپزخونه اس، پنجره اش رو تا انتها باز میکنم تا بی بهره نباشم از نسیم بهاری و بوی بارون، با لیوان چای و بیسکوییت تکیه میدم به دیوار آشپزخونه، بعد از دو روز مت, ...ادامه مطلب

  • خیال روی تو در هر طریق همره ماست...

  •   سه شنبه لابلای کارهای شرکت... شب دیر خوابیدمو صبح سخت بیدار شدم، ولی باید پا میشدم باید خونه به هم ریخته ای که شب قبل فرصت مرتب کردنش نبود رو سروسامون میدادم قبل از اینکه مامان برگرده خونه و عواقبش , ...ادامه مطلب

  • که باید نوشته میشد برای روزهایی که مسیر رو گم میکنم خدایی نکرده...

  • چند تا کلیدواژه ­اند، " شکرگزاری"، "آهستگی"، " در زمان حال زندگی کردن" و " با توجه به شرایط محیطی" تازگیها به این کلیدواژه ­ها رسیده ­ام، دختری مثل من که بیشتر از ده ساعت از زمان شبانه روزش رو در , ...ادامه مطلب

  • که مقصر صد در صدش بودم...

  • امروز _بابت بحث و قهر دیشب- پیام داده که:غصه نخور، همه چی خوب میشه جواب دادم که: همه چی خوبه همه چی تویی تو خوبی میخوامت لعنتی..., ...ادامه مطلب

  • جهت تخلیه اضطراب ناشی از سردرگمی....

  • گاهی هیچ راهی نداری جز اینکه بنویسی چندبار صفحه وبلاگ رو باز و بسه کردم تا بیام کافه و بنویسم، کارهام مثل همیشه زیادند و خب نمیتونم زمانی برای نوشتن بزارم ولی واقعیت اینه که اگر ننویسم هم اصلا نمیتونم, ...ادامه مطلب

  • در کافه جوانی گم شده

  • نویسنده: پاتریک مودیانو- فرانسه ... در کافه جوانی گم شده داستان جوانان دهه ی چهل و پنجاه فرانسه است، آن زمانی که کوچه ها و محله های فرانسه پر از کافه و بار و رستوران بوده و چراغهای نئونی، شبِ شهر را , ...ادامه مطلب

  • #کلیدر

  • خلاصه نویسی کلیدر محمود دولت آبادی ... کلیدر روایت زندگی یک خانواده کرد ایرانی است که علاوه بر پرداختن به شیوه و سبک زنگی قبیله ای، به فضای سیاسی آن د, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها