یک روز که دلم گرفته بود

متن مرتبط با «هفته نوزدهم بارداری نی نی سایت» در سایت یک روز که دلم گرفته بود نوشته شده است

به وقت روز نمیدونم چندم یک قرنطینه نصفه و نیمه...

  • امروز روز خوب آرومی داشتم، باوجودیکه شب قبلش دیر خوابیدم و صبحش هم نتونستم خودم رو قانع کنم که کمی دیرتر از خواب بیدار شم که حالا که قراره از خونه کار کنم ساعتها و مقررات تا حدی دست خودمه ولی باز استر, ...ادامه مطلب

  • که آدمها ربات نیستند که با چند تا دکمه تنظیم شوند.

  • کتاب "هرس" پایین تخت افتاده بود و مدادها روی کاغذهای روی میز تحریرم پخش بودند وقتی که از خواب بیدار شدم, شانه زدن موهای نرم, هوای خنک بارونی, عطر قهوه و صدای خوابالود قشنگ یار, نوید یه صبح قشنگ ِ دلپذ, ...ادامه مطلب

  • صلح درونی

  • ایستادم بالای سر شیرجوش, میخوام شیرنسکافه درست کنمو طرح آبرنگم رو کامل کنم, صبح, کلاس رفتنی حالم خوش نبود, ار بی دقتیها و سربه هوایی های خودم کلافه, مترو رو اشتباه سوار شدمو بعدش که گوشی رو تو کیفم گذ, ...ادامه مطلب

  • آخرین سخنرانی

  • اولین صبح دهه چهارم زندگی آروم و متین تو صدای گنجشکهای سر صبح و هوای لطیف بهاری شروع شد. تجربه یه آرامش عمیق... موهام رو بافتم، لته درست کردم و کنار بابا نشستمو فیلم شبکه نمایش رو تماشا کردیم بی که دل, ...ادامه مطلب

  • تنها تو دانی و بس...

  •   هدیه های نوشین زیبا و غیرمنتظره بودند، فقط یک دوست که تورو تا بی نهایت میشناسه میتونه برات عروسکی که دستش بومِ رنگه، بوکمارک و دفتر رنگ آمیزی بخره، هدیه های قشنگش باعث شد که وسط یک عالمه بغض و تلخی , ...ادامه مطلب

  • در کافه جوانی گم شده

  • نویسنده: پاتریک مودیانو- فرانسه ... در کافه جوانی گم شده داستان جوانان دهه ی چهل و پنجاه فرانسه است، آن زمانی که کوچه ها و محله های فرانسه پر از کافه و بار و رستوران بوده و چراغهای نئونی، شبِ شهر را , ...ادامه مطلب

  • صدای ملایم پیانو را به زمینه این پست پیوست کنید.

  • وَ ما اَدریکَ ما مَرْیَم ؟ خانه درباره من سرآغاز تماس با من بایگانی آخرین مطالب ۹۶/۰۶/۱۶ صدای ملایم پیانو را به زمینه این پست پیوست کنید. ۹۶/۰۶/۱۳ یادم بماند برای شروع راه جدید پیش رو. ۹۶/۰۶/۰۴ #ماهی و گربه ۹۶/۰۶/۰۴ صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن... ۹۶/۰۶/۰۱ بگو که رَه کجاست...گریزم از سکوت... ۹۶/۰۵/۲۹ گُل پامچال بیرون بیا... ۹۶/۰۵/۲۸ پریزاد کوچکم... ۹۶/۰,ملایم,پیانو,زمینه,پیوست ...ادامه مطلب

  • داغونمو تویی که تنها دوستِ منی.

  • تمام دیروز از خشمی عظیم تو وجودم رنج کشیدم خشمی که دنبال دلیلش همه جا گشتم حتی تو خودم دکتر شیری میگه رفتاری در دیگران که موجب رنج شما میشه صفتیه که به صورت ناخودآگاه تو وجود خودتون هست پس دلیل خشم من هم باید چیزی تو درونم باشه که پیداش نمیکنم یا پیداش میکنمو جرات مقابله باهاش رو ندارم.... دیروز خش, ...ادامه مطلب

  • لطفا نخوانید.

  • به نوشتن پناه میارم وقتی به هیچی نمیشه پناه آورد... غمگینم و بیش از اینکه غمگین باشم از دست خودم ناامیدم, فکر نمیکردم در شرایطی اینچنین انقدر واکنشم بچه گانه باشه, من کلی با خودم حرف زدمو رفتار درست رو به خودم نشون دادم اما باز... نمیشه نمیتونم حکایت همون شتریِ که یه پرکاه میفته رو بار سنگینشو نقش , ...ادامه مطلب

  • هفته ی پیش رو و توکل و امیدم بر تو...

  • این خوبه این خوبه که امروز شنبه اس خوبه که صبح شنبه اس... دو روز گذشته پر از بدو بدو بود صبح  پنج شنبه رفتم بیمارستان پیش متخصص بعد که ظهر گرمازده و خسته رسیدم نشستم به تمرین طراحی، هی چهره زدم هی خط کشیدم هی اسکلت و عضله کشیدم بعد ساعت رو کوک کردم برای نیم ساعت بعد که بخوابمو بلند شمو برم کلاس ساعت, ...ادامه مطلب

  • اشهدُ ان لا زنی غیر از تو...

  • شهادت میدهم غیر از تو زنی نیست که حماقت مرا تاب بیاورد و بر دیوانگی ام صبور باشد آنچنان که تو صبوری کردی. ... تولدت مبارک مامان, ...ادامه مطلب

  • میدونی نمیشه فراموش کرد...

  • دراز کشیدم روی تخت و عمیقا خوابم میاد ولی از شدت هیجان خوابم نمیبره, هیجان اتفاق امروز... نمیدونم از چی بگم از اینکه امروز تولدم بود و مثلِ هر سال یه روزِ عادی یه روز عادی که نه همزمان تولد مامانم هم هست و من هر سال بزرگترین عیدی زندگیمو از خدا میگیرم ولییییی عادت کردم به اینکه مراسمی برگزار نشه که , ...ادامه مطلب

  • برای من سبزه گره میزنید؟

  • دلم چای سبز میخواد. زیر کتری رو روشن میکنم میام میشینم کنار درِ تراس, درب تراس تماما شیشه اس و این امتیازو داره که یه بالش بزاری پایین مبل کنارش و چشم بدوزی به تهران, تهران بهاری خلوت من,   تهران من چقد خلوتت این روزا چسبید چقد بوی گل اقاقیا و صدای گنجشگا پر بود تو هوات, برام مثل پیرزنی با رگای سبز , ...ادامه مطلب

  • برای ما دعا کنید.

  • تو اتاقم نشستم رویِ تخت, تکیه داده به شوفاژ , به صدای تهران بارون زده از پشت این پنجره های آبی گوش میدم لیوان چای و آویشن عسل دستمه و التیام بخش این گلو دردِ بی موقع. دلم بیشتر شیر و آویشن عسل میخواد, شیر نداریم اما...تو خاطراتِ دورم یه روزی یادم میاد داشتیم میرفتیم خانه هنرمندان, شایدم خانه ی ترانه, ...ادامه مطلب

  • میشود مرا راهنمایی کنید لطفا؟

  • با موهای نم دار دراز کشیدم رو تخت و تو سکوت خونه به کارام فکر میکنم. باید برای فردا لباس اتو کنم دکمه های پالتو آبی چهارخونه رو سفت نکردم کیف فردا رو آماده کنم هیچ کدوم از پنج تا کتابی که هفته پیش از کتابخونه گرفتم رو نخوندم اتودهای طراحی خطی رو نزدم طرح تابلوی آبرنگی که قراره کار کنم رو هم نزدم تمرینهای سایه روشنم نصفه مونده تکالیف و پروژه های درسی پدرم هم. و سه مقاله ای که انتخاب کرده بودم تا این هفته بخونم. من فقط خودم رو چسبوندم به شوفاژ و دلم عمیقا خواب میخواد ولی باید پاشم چایی دم کنو کارای نصف و نیمه رو یکم جلو ببرم. ... پ ن :خدایی خانمهای شاغلِ متاهل چطور امور زندگیشون رو مدیریت میکنن توشرایطی که مسوولیت خونه انقد زیاده؟ پ ن : کتاب خواندنم کم شده و تنها عذاب وجدانش برام مونده, تازگیا دارم به کتابهای صوتی فکر میکنم که وقت تمرین نقاشی یا مثلا تو اتوبوس گوش بدم. اگر سایتی نرم افزاری یا شبکه ای در رادیو سراغ داشتید ممنون میشم راهنماییم کنید., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها