یک روز که دلم گرفته بود

متن مرتبط با «مُهِمات» در سایت یک روز که دلم گرفته بود نوشته شده است

جز عشق ندیدمی مُهِمات...

  • مادرم تعریف میکنه خیلی سال پیش که من شش سالم بوده یه روز که تو یه تشت بزرگ تو حیاط خونه داشته لباس میشسته رفتم پیشش و پرسیدم مامان زندگی کردن یعنی چی؟ مامان همونجور که لباسارو میشسته گفته همینکه میخوابیم بیدار میشم غذا میخوریم مثلا همین لباس شستن زندگی کردنِ دیگه. بعد من فرداش کلی لباس بردم وسط حیاط ریختم تو تَشت و شروع کردم به شستن. مامان پرسیده مریم داری چیکار میکنی؟ کودکانه جواب دادم " دارم زند,ندیدمی,مُهِمات ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها